سراب...
ارسال شده در
89/5/27:: 1:43 عصر
توسط کاوه
سلام به همه...
سلام به همه اونایی که از 3 سال پیش به اینور هنوز به این وبلاگ سر میزنن...
سال 86 و 87 همیشه سعی کردم نظر و تجربیاتم رو در اختیار همه قرار بدم ، دوست نداشتم کسی مثل من باز یک سری خاطرات تلخ رو تجربه کنه. 1 سالی میشه که 60 جور بلاگ به سبک وبلاگ ما سبز شدن و هرکدوم یک سری حرفهای تکراری و نخ نما شده رو کپی کردن و کلی افتخار میکنن...
ولی بعد از این مدت دیگه نمیخوام بیام بگم کدوم منبع رو بخونین تا ریاضی رو 100 % بزنین ! یا GMAT مخفف چیه ! کدوم استاد بهتره ، کدوم موسسه کمتر دزدی میکنه ! چه رتبه ای مجاز میشه ! کیا میرن شریف !!! یه حرف بزرگتری میخوام بزنم ، به ارزش 3 سال...
اونهایی که دل شنیدن حرف های تند و تلخ رو ندارن دیگه نخونن و تو لاک خودشون باقی بمونن ، چون میخوام حرفی برخلاف میل خیلی ها بزنم...
چرا 1 سال عمرتون رو میزارین کنکور بدین ؟ کنکوری که ممکنه هر لحظه سازمان سنجش به خاطر بی برنامگی اش عوضش کنه !؟
چرا 700 - 800 هزارتومن پول میریزین تو جیب موسسه ها و هر هفته بعد از هر آزمون غیراستانداردشون حرص میخورین ؟؟
آخرش هم میرین سرجلسه و با 1000 موضوع غیرقابل پیش بینی مواجه میشین...
نهایتا هم جوابها میاد و شبانه قبول میشین و حالا باید 6-7 میلیون پول هم بدین !!!!!!
البته اگه غیرانتقاعی قبول نشین !!!!
در ضمن روی صحبتم با اونایی هم نیست که تو فکرشون همیشه خودشون رو روزانه شریف میبینن و بیخیال این فکر نمیشن !
که چی ؟؟؟
روی صحبتم با کسانی هست که جدا دنبال علم مدیریت و MBA هستن...
شما که قراره ظرف 2-3 سال نزدیک به 10 میلیون خرج کنین ، چرا این پول رو تو یه کشور دیگه هزینه نمیکنین و این همه استرس رو حذف نمیکنین ؟ چرا تو کنکوری وارد میشین که ته تهش میرین صنعتی شریفی که تو دنیا ( در زمینه مدیریت ) اصلا مطرح نیست !!!!؟؟؟
خود من تزم رو با 2 تا از اساتید معروف دانشگاه علم و صنعت برداشتم و موضوع تزم هم کاملا مدیریت - مالی بود ، فکر میکنین این عزیزان چقدر از مدیریت سررشته دارن ؟ فکر میکنین نهایتا این تزی که شما ارائه میکنین به چه دردی میخوره ؟ آیا مقاله درست حسابی از توش در میاد ؟ من 14 ماه زحمت کشیدم روی تزم ولی نهایتا باید از یه تزی دفاع کنم که استاد راهنمام حتی حوصله نداره بخونتش !!!!!!
این درد جامعه علمی کشور ماست ، این مشکلیه که بعد از 2-3 سال باعث افسردگی و دل زدگی شما در زمینه درس و دانشگاه میشه...
چرا وقت و عمرتون رو جایی میزارین که اساتیدش برای وقت شما ارزشی قائل نیستن ؟
اون عزیزانی که تو خواجه نصیر تدریس میکنن مگه چقدر از MBA سررشته دارن ؟ چقدر خودشون کارآفرین و مبتکر بودن ؟ نه اشتباه نکنین ، خودتون رو گول نزنین ، خودتون رو با اسم دانشگاه سراسری گول نزنین ، اون استادی که داره بهتون توش درس میده ، نهایت نهایتش یه استاد درجه 2 مهندسی صنایع هست که تو مدیریت هم یه پست دولتی داشته یا اینکه فکر میکنه که خیلی مدیره !!!
نمیخوام همه اساتید رو با یه چوب بزنم ، نمیخوام کل جامعه علمی کشور رو زیر سوال ببرم ، ولی مگه تعداد آدم های با سواد این جامعه چقدر هست که ما امید داریم به پست اونها بخوریم ؟ مگه زندگی شانسیه ؟ تا حالا با یه فارغ التحصیل ام.بی.ای دانشگاه تهران حرف زدین ؟ دوست ندارین باور نکنین ولی خیلی مسخره است که بگن بهتون 1 استادشون خوب بود فقط ! اونم درس اصول بازاریابی !!!!
نمیدونم شما چی فکر میکنین و آیا اصلا با حرف من موافقین یا نه ، اما...
اما...
اما من اگه همین الان به 3 سال پیش برگردم 1 ثانیه ام رو دیگه اینقدر مفت و مجانی حروم نمیکنم ، وقتم رو با استاد هایی که توانایی راهنمایی دانشجوشون رو ندارن حروم نمیکنم... با اساتیدی که فکر میکنن مدیریت سازمان یعنی همون کتابی که دستشونه و بیشتر از اون هم چیزی برای انتقال به دانشجو ندارن...
موازی با من ، یکی از دوستان بنده به جای کنکور دادن برای ادامه تحصیل MBA ، رفت به یکی از کشور های خارجی ، من هم با همین حرف های تکراری خودمون ، خودم رو گول زدم... حالا بعد از 3 سال او چه دارد و من چه ؟ ( زیاد سخت نگیرین بگین طرف تافل داده و ... نه هیچی نداد رفت اونجا 1 ترم زبان خوند بعد سر کلاس های ام.بی.ای رفت )
2 ترم دستیار استاد بود ، تو چند کنفرانس مقاله داده ، هزینه تحصیلش خیلی کمتر از من شد ( حدود 6 میلیون ) چون دستیار بوده و حقوق میگرفته ، تو کشور دیگه ای زندگی کرده و تجربه های منحصر به فردی به دست آورده و نهایتا برای دکتری از York university پذیرش گرفته !!!!
بلند بخندین... !
واقعا افسوس داره که استاد راهنمای بنده ( از اساتید علم و صنعت ) حتی حوصله ندارن پایان نامه من رو بخونن و میگن خوبه پسر برو دفاع کن !!!!!
سال 86 ، تو بلاگم همیشه سعی میکردم حرف های نو و مفید بزنم و نمیخواستم که الکی وقت بقیه رو بگیرم و الان بعد از 2 سال اومدم بگم چی شد و من به چی رسیدم...
بخش نظرات زیر پست برای ارائه نظرات شماست ، ولی قبل از هر چیز ، قبل از اینکه ازم تعریف کنین یا اینکه نظرم رو بکوبین و خوشحال بشین که خودتون رو اثبات کردین ، یه گوشه بشینین و فکر کنین... فقط فکر کنین...
مراقب سراب ها باشین...
پیروز و سربلند باشید
کاوه احمدی شیرازی
سلام به همه اونایی که از 3 سال پیش به اینور هنوز به این وبلاگ سر میزنن...
سال 86 و 87 همیشه سعی کردم نظر و تجربیاتم رو در اختیار همه قرار بدم ، دوست نداشتم کسی مثل من باز یک سری خاطرات تلخ رو تجربه کنه. 1 سالی میشه که 60 جور بلاگ به سبک وبلاگ ما سبز شدن و هرکدوم یک سری حرفهای تکراری و نخ نما شده رو کپی کردن و کلی افتخار میکنن...
ولی بعد از این مدت دیگه نمیخوام بیام بگم کدوم منبع رو بخونین تا ریاضی رو 100 % بزنین ! یا GMAT مخفف چیه ! کدوم استاد بهتره ، کدوم موسسه کمتر دزدی میکنه ! چه رتبه ای مجاز میشه ! کیا میرن شریف !!! یه حرف بزرگتری میخوام بزنم ، به ارزش 3 سال...
اونهایی که دل شنیدن حرف های تند و تلخ رو ندارن دیگه نخونن و تو لاک خودشون باقی بمونن ، چون میخوام حرفی برخلاف میل خیلی ها بزنم...
چرا 1 سال عمرتون رو میزارین کنکور بدین ؟ کنکوری که ممکنه هر لحظه سازمان سنجش به خاطر بی برنامگی اش عوضش کنه !؟
چرا 700 - 800 هزارتومن پول میریزین تو جیب موسسه ها و هر هفته بعد از هر آزمون غیراستانداردشون حرص میخورین ؟؟
آخرش هم میرین سرجلسه و با 1000 موضوع غیرقابل پیش بینی مواجه میشین...
نهایتا هم جوابها میاد و شبانه قبول میشین و حالا باید 6-7 میلیون پول هم بدین !!!!!!
البته اگه غیرانتقاعی قبول نشین !!!!
در ضمن روی صحبتم با اونایی هم نیست که تو فکرشون همیشه خودشون رو روزانه شریف میبینن و بیخیال این فکر نمیشن !
که چی ؟؟؟
روی صحبتم با کسانی هست که جدا دنبال علم مدیریت و MBA هستن...
شما که قراره ظرف 2-3 سال نزدیک به 10 میلیون خرج کنین ، چرا این پول رو تو یه کشور دیگه هزینه نمیکنین و این همه استرس رو حذف نمیکنین ؟ چرا تو کنکوری وارد میشین که ته تهش میرین صنعتی شریفی که تو دنیا ( در زمینه مدیریت ) اصلا مطرح نیست !!!!؟؟؟
خود من تزم رو با 2 تا از اساتید معروف دانشگاه علم و صنعت برداشتم و موضوع تزم هم کاملا مدیریت - مالی بود ، فکر میکنین این عزیزان چقدر از مدیریت سررشته دارن ؟ فکر میکنین نهایتا این تزی که شما ارائه میکنین به چه دردی میخوره ؟ آیا مقاله درست حسابی از توش در میاد ؟ من 14 ماه زحمت کشیدم روی تزم ولی نهایتا باید از یه تزی دفاع کنم که استاد راهنمام حتی حوصله نداره بخونتش !!!!!!
این درد جامعه علمی کشور ماست ، این مشکلیه که بعد از 2-3 سال باعث افسردگی و دل زدگی شما در زمینه درس و دانشگاه میشه...
چرا وقت و عمرتون رو جایی میزارین که اساتیدش برای وقت شما ارزشی قائل نیستن ؟
اون عزیزانی که تو خواجه نصیر تدریس میکنن مگه چقدر از MBA سررشته دارن ؟ چقدر خودشون کارآفرین و مبتکر بودن ؟ نه اشتباه نکنین ، خودتون رو گول نزنین ، خودتون رو با اسم دانشگاه سراسری گول نزنین ، اون استادی که داره بهتون توش درس میده ، نهایت نهایتش یه استاد درجه 2 مهندسی صنایع هست که تو مدیریت هم یه پست دولتی داشته یا اینکه فکر میکنه که خیلی مدیره !!!
نمیخوام همه اساتید رو با یه چوب بزنم ، نمیخوام کل جامعه علمی کشور رو زیر سوال ببرم ، ولی مگه تعداد آدم های با سواد این جامعه چقدر هست که ما امید داریم به پست اونها بخوریم ؟ مگه زندگی شانسیه ؟ تا حالا با یه فارغ التحصیل ام.بی.ای دانشگاه تهران حرف زدین ؟ دوست ندارین باور نکنین ولی خیلی مسخره است که بگن بهتون 1 استادشون خوب بود فقط ! اونم درس اصول بازاریابی !!!!
نمیدونم شما چی فکر میکنین و آیا اصلا با حرف من موافقین یا نه ، اما...
اما...
اما من اگه همین الان به 3 سال پیش برگردم 1 ثانیه ام رو دیگه اینقدر مفت و مجانی حروم نمیکنم ، وقتم رو با استاد هایی که توانایی راهنمایی دانشجوشون رو ندارن حروم نمیکنم... با اساتیدی که فکر میکنن مدیریت سازمان یعنی همون کتابی که دستشونه و بیشتر از اون هم چیزی برای انتقال به دانشجو ندارن...
موازی با من ، یکی از دوستان بنده به جای کنکور دادن برای ادامه تحصیل MBA ، رفت به یکی از کشور های خارجی ، من هم با همین حرف های تکراری خودمون ، خودم رو گول زدم... حالا بعد از 3 سال او چه دارد و من چه ؟ ( زیاد سخت نگیرین بگین طرف تافل داده و ... نه هیچی نداد رفت اونجا 1 ترم زبان خوند بعد سر کلاس های ام.بی.ای رفت )
2 ترم دستیار استاد بود ، تو چند کنفرانس مقاله داده ، هزینه تحصیلش خیلی کمتر از من شد ( حدود 6 میلیون ) چون دستیار بوده و حقوق میگرفته ، تو کشور دیگه ای زندگی کرده و تجربه های منحصر به فردی به دست آورده و نهایتا برای دکتری از York university پذیرش گرفته !!!!
بلند بخندین... !
واقعا افسوس داره که استاد راهنمای بنده ( از اساتید علم و صنعت ) حتی حوصله ندارن پایان نامه من رو بخونن و میگن خوبه پسر برو دفاع کن !!!!!
سال 86 ، تو بلاگم همیشه سعی میکردم حرف های نو و مفید بزنم و نمیخواستم که الکی وقت بقیه رو بگیرم و الان بعد از 2 سال اومدم بگم چی شد و من به چی رسیدم...
بخش نظرات زیر پست برای ارائه نظرات شماست ، ولی قبل از هر چیز ، قبل از اینکه ازم تعریف کنین یا اینکه نظرم رو بکوبین و خوشحال بشین که خودتون رو اثبات کردین ، یه گوشه بشینین و فکر کنین... فقط فکر کنین...
مراقب سراب ها باشین...
پیروز و سربلند باشید
کاوه احمدی شیرازی
کلمات کلیدی :
» نظر