درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2      >
 
+ بي نام 
سلام
دانشجو ترم اخر رشته اقتصاد کشاوري هستم واصلا به رشته خودم علاقه ندارم رشته mba دوست دارم نه به خاطر پول کلااز اقتصاد ورياضي خوشم مياد اما کلا رياضي ضعيفي دارم .امکان قبولي من اصلا در اين رشته وجود داره .درصد هوشي عادي .کلا بين علاقه وهوشم تضاد زياد به خاطر همين نميتونم باخودم کنار بيام.ممنون ميشم اگه راهنمايي کنين.
+ اناهيتا خداداد کاشي 

نويسنده گرامي اين مطلب :شما جايي نوشتين چرا ليسانس نرفتين مديريت و حسابداري و... بخونين..!اين نشون ميده شما خودت اطلاعاتت صفره در مورد اين رشته

اتفاقا دانشجوهايي که ليسانس رشته فني مهندسي خوندن تو رشته mba موفق ترن عزيز من

يکم سعي کن کمتر حق به جانب و کمي علمي تر صحبت کني

+ نعمت 

سلام من سال 3 رسته چوب و كاغذ دانشگاه گرگان هستم مي خواستم منو راهنمايي كنيد و بگين اين رشته اصلا به درد من ميخوره يا نه چون من در اينده ميخوام وارد بازار ازاد رشتم بشم

به مديريتم علاقه دارم

و اگه من از تابستون شروع به خوندن كنم ايا احتمال قبوتي من هست

ميخوام اينده يه كارگاه صنايع مبلمان راه بندازم

من منظورم حسرت بي شوهر موندن نبود

منظورم حسرت اين بود كه نتونيم با اون ارامشي كه تو موقعيت مجردي هست درس بخونيم.

حرفهاي منم انتقاد بود. من تاييد نميكنم كه اين ديد درسته.

البته حرفاي شما هم خيلي ايده آليه. زندگي تو واقعيت فراز و نشيب هاي خودشو داره.

متاسفانه شايد ما تو ذهنياتمون زندگي مي كنيم اما زندگي در واقعيت جريان داره.

البته اگه هر انساني همه واقعيات زندگي رو بدونه ممكنه در به پوچي فلسفي برسه.

منم و خيلي هاي ديگه دوست دارن پسرا روح دخترا رو بخوان. نميدونم ازدواج به درس خونئن لطمه نزنه. و خيلي چيزاي ديگه

اما واقعيت زندگي هميشه مثل يه پتك همه اينا رو خرد ميكنه. استثنا ها يي هستن كه نميدونم به پاي چي ميشه گذاشت اونا رو

شاد باشيد

+ anonymous 

آهو خانم با شما در رابطه با اين ضرب العجلي deadline كه تعيين كرديد كاملا مخالفم! دختر و پسر نداره! ناصر خسرو در 40 سالگي تغيير ميكنه...ما تو تاريخ و پيشينه ي كشورمون از اين دست زياد داشتيم ...

ما نيومديم كه به بلوغ برسيم و يه زاد و ولدي انجام بديم و بعدش هم بچه ها بزرگ بشن و اين سناريو همچنان تكرار بشه ...هر زايش و خلقتي پشتش هدفي بوده! هر كسي اومده كه يكي از گره ها رو باز كنه و بعضي ها تا آخرش هم خنثي هستند ...چرا بايد آدم خنثي(سياه لشكر ) قصه باشيم؟! مگه بقيه چي داشتند؟! ما هم داريم !!! اگر نوع استعداد در زمينه x داشتند شايد ما در زمينه y استعداد داشته باشيم! همين چند روز پيش تو برنامه سلام مردم ايران شخصي به نام دكتر يزداني كه تحصيل كرده اورتپدي بود در اوان سي و اند سالگي مياد مطالعه يه رشته ديگه رو شروع ميكنه! ما انسانيم ...انسان...سنگ نيستيم ...وقتي كه براي تكامل و رسيدن بايد تغيير رو آغاز كرد از چي ميترسيم ؟ از حصارهاي ذهني كه مدتهاست مثل تار عنكبوت افكارمونو احاطه كرده؟

قصه از اونجايي شروع ميشه كه اسير روزمرگي شديم! طبق اين حصار ذهني احتمالا پسرها بايد خيلي سريع فوق بگيرن و بعدش هم براي عقب نبودن از قافله دكترا بعدش خدمت و بعدترش يك كار درست و حسابي! اي بابا تازه اول كاره كه ....خونه ...ماشين ...حتما با اين سطح انتظارات خورنده و رام نشدني انتظارات بالاتر هم ميره ..تا اينجاش زياد بد نيست ..پسره هر وقت بخواد ازدواج كنه دير نيست ولي واسه دخترها كه فاجعه ميشه تا بخواد فوق بگيره و دكترا و با اين ازدحام فعلي جماعت پشت كنكور ارشد و احتمالا دكترا سنش دور وبر 35 ميچرخه! اين كه خيلي ديره! ديگه گوشتش خريدار نداره كه ...اين همه جوونتر و بهتر !!! اگر طرز فكرمون اين باشه كه بايد بريم بميريم ... اگر كسي زني رو بخاطر جووني و زيباييش بخواد بنظرم جدا از ازدواج راههاي بي دردسر تري هم هست!

اگر دختري واقعا بخاطر رفع عطش علمي و آگاهي (حضرت علي (ع): دو كس سير نميشوند: جوينده ي علم و جوينده ي مال) قراره فرصت ازدواج رو از دست بده صرفا بخاطر اين كه سنش رفته بالا !همون بهتر كه تا ابد اين پيمان ننگين رو نپذيره! واقعا تاسف داره بشينه حسرت بخوره كه چرا مجرد مونده ! اهداف بلند و انگيزه هاي راسخ مثل بولدوزر جاده ناهمواري افكار ما رو صاف ميكنه ...انقدر هدفتون مقدسه كه بقيه مسائل در برابرش خوار و ذليل ميشن! البته روي ديگر سكه مال اون خانمهايي كه ميرن مدرك ميگيرن كه شوهر بهتري نصيبشون بشه ...برن تو camry نه توي tractor كه اگر اينجوره همون بهتر ليسانسو بگيرن و آستينا رو بزنن بالا يا خودشون بگردن پيدا كنن يا خاله زنكهايي مثل صغري و كبري واسشون درست كنن! ( هر چند من معتقدم ازدواج منافاتي با كسب علم نداره بشرطي كه طرف مقابلات مزاحمت نباشه!!! يعني اونم مثل تو فكر كنه! اهداف مشترك داشته باشين !) من اين نظرو دادم و اصلا هم قصد توهين به شما رو ندارم آهوي گرامي...

و مطمئنم اين طرز تفكر رو به شما جامعه ي ما كه در گذر از سنت (منظورم عقايدي هست كه بدون داشتن پشتوانه علمي يه جوري به افكارمون استيك شده!)به مدرنيته (منظورم ديد واقع گرايانه و بررسي جستجوگرانه هر مسئله نه يه مدل مدرنيته خاص غربي كه انسانيتو له ميكنه!) هست تزريق كرده !

واقعا عذر ميخوام نتونستم ساكت از كنار اين مسئله بگذرم !

نميدونم چيزي كه مد نظرم بود رو تونستم برسونم يا نه!

سرسخت باشيد!

خدانگهدار

سلام

منم با اين موافقم كه اول بايد تو رشته خودمون بايد شانسمون رو امتحان كنيم. من خودم مهندسي كامپيوتر خوندم. از وقتي هم كه دانشجو بودم بيكار ننشستم. نمي دونم ... اين حرفها كه نمي دونم تا حالا هر چي زحمت كشيدم تو اين رشته با مديريت خوندن به باد ميره هميشه براي من استرس ايجاد كرده. اما خوب از طرفي ما ها شايد اكثرمون به رشته هاي دانشگاهيمون پرتاب شديم. اين جو مسمومي كه ميگيد هميشه از همون دبيرستان بوده؟

من نوعي براي چي رياضي رو انتخاب كردم؟ اون موقع ها شايد الآنم مي گن زرنگا ميرن رياضي متوسطا تجربي تنبلها هم انساني.

بچه هاي شهرستان كه وضعشون بدتره و اصلا هنرستان موسيقي و فلان و فلان هم كه خبري نيست.

همه ما همينطوري رشد كرديم

حالا چه انتظاري داريد كه موقع ارشد شركت كردن منطقي بشيم؟

تازه موقع كنكور دادن هزار و يك جور درد سر هست. پسرا بايد برن سربازي دخترا برن خونه شوهر

بنابراين فشار زمان هم هست كه بايد يه فوقي بگيري و بري سر كار . ديگه با خودمون كه بايد رو راست باشيم. حد اكثر تا 30 سالگي وقت داريم سر و ساماني به خودمون بديم دخترا شايد زمانشون كمتر هم باشه بعد اون سرنوشت طور ديگه اي ميشه و شايد بايد يك عمر با حسرت زندگي كنيم.

رو ملت كلي فشارهاي مختلف هست. مردم حمله نكنن چه بكنند؟ !!!

شايد من واقعا علاقه پيدا كردم و اين رشته رو انتخاب كردم. اما خوب خيلي ديره كه بعد ليسانس تازه ميفهمي تو چي ميتونستي موفق باشي. شايد هم تقصير من نبوده.

بهر حال بايد رفت دنبال علاقه اون وقته كه ميشه چيزي رو خلق كرد.

خوشبختانه كامپيوتر خوبيش اينه كه ميشه با هر رشته اي يه جوري ربطش داد.

اما خوب برق و عمران و اينا يكم شايد مشكل باشه. نميدونم درست فكر ميكنم يا نه.

+ كاوه 
بر اساس آمار سازمان سنجش آموزش کشور حدود 100هزار متقاضي شرکت در آزمون کارشناسي ارشد در جلسه آزمون حاضر نشدند.
دکتر ابراهيم خدايي در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: تعداد 530 هزار و 722 متقاضي در آزمون کارشناسي ارشد سال 1386 اقدام به ثبت نام کردند که 45 هزار و 536 نفر متقاضي شرکت در رشته دوم نيز بودند.

وي ادامه داد: بر اساس آمار سازمان سنجش از اين تعداد 430 هزار و 142 نفر در جلسه آزمون حاضر و تعداد 100هزار و 630 نفر غايب بودند.

معاون فني و آماري سازمان سنجش گفت: همچنين بر اساس نظرسنجي سازمان سنجش 96 درصد از حاضرين در جلسه آزمون از تسهيلات اينترنتي که سازمان سنجش براي اين آزمون ايجاد کرده بود، اظهار رضايت کرده اند.

به گزارش مهر، آزمون دوره هاي تحصيلات تکميلي دوره کارشناسي ارشد ناپيوسته داخل در 129 کد رشته و همچنين اولين مرحله دوازدهمين المپياد دانشجويي در 16 کد رشته در روزهاي 9، 10، 11 و 12 اسفند ماه در 38 شهرستان برگزار شد.

سازمان سنجش پس از تصحيح پاسخنامه ها براي کليه داوطلبان، کارنامه صادر مي کند. نتيجه اوليه آزمون نيز از طريق سايت سازمان سنجش در روزهاي 14، 15 يا 16 ارديبهشت ماه منتشر مي شود.
+ شاهين حقي 

سلام به خوانندگان خوب وبلاگ موفق کاوه و رضا عزيز،

اول از همه بگم که در اين مطلب، به هيچ وجه، نه ميخوام کسي رو نصيحت کنم و نه در اين توهم هستم که تجربه و راهي که من رفتم بهترين راه بوده و بقيه بايد ازش درس بگيرند! اما به عنوان کسي که 10-12 سال در رشته خودم (الکترونيک) تو بازار کار ايران و خارج از ايران و در سطوح مهندسي و مديريتي کار کردم، حيفم مياد تحليلم از موضوع رو در اين جمع دوستانه مطرح نکنم.

من شخصاً بعد از فارغ التحصيلي اصلاً تصور نمي کردم که روزي به رشته اي مثل MBA علاقمند بشم! سرفصل هاي اين رشته در نگاه اول براي يک دانش آموخته مهندسي چندان جذاب به نظر نمي آد. فقط پس از تجربه چندين سازمان مختلف و طي کردن سلسله مراتب پيشرفت حرفه اي بود که نياز به «علوم مديريت و بيزنس» در من بيدار شد و فکر کردم بهتره به دانشگاه برگردم و اين علوم رو به صورت کلاسيک و اصولي از اهلش ياد بگيرم.

اگر از رشته خودتون متنفر نيستيد، اکيداً بهتون پيشنهاد ميکنم قبل از درگير شدن در چنين رشته خاصي کمي خودتون رو در بازار کار مهندسي محک بزنيد. راستشو بخواهيد اصلاً درک نميکنم دانش آموخته جواني که تجربه کار در هيچ سازماني رو نداره مثلاً چه بهره اي از درس «رفتار سازماني» خواهد برد!

اينو با اطمينان بهتون ميگم: در بازار کار فني ايران (و البته ساير کشورها)، به خاطر تحصيل رشته مديريت کسي رو مدير نميکنند! بايد تو همون رشته کمي «خاک بخوريد» و زحمت بکشيد و خبره بشيد. متاسفانه هيچ راه ميانبري وجود نداره (و اگه داره من نميشناسم!). البته خوندن MBA به درد گروه ديگري نيز ميخورد: دسته اي که ميخوان کاملاً از رشته خودشون ببرند، مثلاً مهندس هاي برق که ميخوان تو بانک يا واحد مالي-حسابداري شرکت ها مشغول بشوند. گرچه اين گروه متاسفانه 4-5 سال قبلي عمرشون را بايد تقريباً به طور کامل دور بريزند!

+ anonymous 

سلام بچه ها!

اميدوارم اين نظر منو پارازيت تلقي نكنيد! ميخواستم بدونم شما در اطرافيان و دوستانتون كسي را سراغ داريد كه در it , يا مهندسي كامپيوتر شركت كرده باشه ؟ نظرش چطور بود؟!امسال اگر آمارگيري انجام بشه من احتمال بالايي ميدم كه همين دو رشته كه ذكر كردم درصدهاشون به نصف يا در برخي دروس حتي شايد به يك چهارم براي افراد مجاز به انتخاب رشته تنزل پيدا كرده باشه!!! (امسال انگار رياضي رشته كامپيوتر رو كسي بالاي 15 نزده! خيلي دلم ميخواد وضعيت دروس مشترك اين رشته رو هم بدونم) من تو سرچ نتونستم انجمن ياوبلاگي متناسب با رشته خودم پيدا كنم و اينطور شد كه اينجا نويز شدم.

قبل از خداحافظي بايد بگم اين نوشته آخر واقعا حقيقت داره ! هر انساني خودشو تا حدي ميشناسه...من تا اونجا كه خودمو ميشناسم فكر ميكنم 30 درصد علاقه من به ادامه تحصيل همون مسئله سركوبيه كه رضاي گرامي گفتن! نقطه اتكا كسانيكه اعتماد بنفسشون رو توي سركوب همه استعدادهاشون از دست دادند و مي خوان دوباره خودشون رو پيدا كنن ... و 70 درصد ديگه واقعا بخاطر علاق شخصيه ...البته من علوم كامپيوتر بيشتر دوست دارم ولي ظرفيتش خيلي كمه!

من تو دوره تحصيل 4 ساله دانشگاه ميتونم به جرات بگم درست درس نخوندم ...اصلا حالم خوب نبود ...رشته رو دوست داشتم ولي از دانشگاهم متنفر بودم...نميشه فتوا داد دانشگاه مهم نيست خود دانشجو مهمه ...چون بهترين و مستعدترين بذر هم در زمين باير و جو نامساعد به محصول منتهي نميشه! من آدم ايده آل گرايي هستم و بيشتر ضربه هامو از اين نقطه ميخورم به انضمام اينكه شكستهاي پي در پي اين ذهنيتو ايجاد ميكنه كه: من نميتونم

ولي من تصميم خودموگرفتم! بعضي وقتها بايد دقيقا خودتو درگير چيزي كني كه ازش واهمه داري {از فرمايشات حضرت علي (ع) } البته عين حديث يادم نبود! دخل و تصرف كردم.

من حدود 5 ماه پيش درسم تموم شد و شروع كردم به درس خوندن البته پراكنده ميخوندم و جمع بندي نداشتم {خيلي روزها هم نميخوندم}..كتابهاي تست هم كه همش خلاصه شده و چالشي نيست...خسته كننده!افكار مزاحم هم زياد داشتم..عين خوره! ...تر س از شكست دوباره و همان داستان قديمي در پريودي متناوب آشفتم ميكرد.

اگر سبك كنكور مثل سالهاي گذشته بود فكر ميكنم حداقل مجاز ميشدم ولي سبك جديد اتمام حجتي بودحداقل براي رشته ما !!اينطور ميشه نتيجه گيري كرد كه دوره كتابهاي تست كه دربازار داغ ارشد به وفور يافت ميشود سرآمده و اصلا هم نبايد به متد و جهت گيري طرح سوال در سالهاي گذشته توجه كرد ...با سوالهاي گذشته آشنا بودن و كار كردن اگرچه از واجباته ولي اصل بر خواندن رفرنس و تسلط بر سرفصل مصوب شوراي عاليست ... براي من ثابت شد از اين به بعد بايد يه راست رفت سراغ رفرنس... فكر ميكنم از اين پس به خاطر ميل شديد به ادامه تحصيل (با هر دليلي) و انفجار جمعيت متولدين سالهاي 60-66 سبك آزمون دشوار و غير قابل پيش بيني است.

ببخشيد چشماتونو خسته كردم و اين همه عقده گشايي كردم. بعضي وقتها اطرافيان با وجود فاصله كم خيلي از ما و آنچه در درونمون ميگذره دورند! و برعكسش آنها كه نديده ايم و از ما خيلي فاصله دارند نزديكترينها هستند

واقعا عذر ميخوام!

اگر اطلاعي داريد بي نصيب نذاريد منو!

موفق باشيد (نه از اون موفق باشيد هاي روتين و هميشگي كه پايان متنها ذكر ميشه !!! موفق شدن هميشه در موفق شدن ظاهري نيست )

و خدانگهدار...

+ كاوه 
راست ميگي رضا ! ديدي من هوش و استعداد تحصيليم جلو تو هيچه !
+ رضا 
ضمنا رشد سال 85 نسبت به 83 ، 122 درصد بوده نه 222 درصد. و به نظرم بهتره در نظر دادنها بيشتر دقت و تفكر كنيم بخصوص اگر دوست همديگر باشيم.
+ كاوه 

در ضمن ، براي اطلاع دوستاني عرض ميكنم كه اشتباهي اومدن اينجا ، هدف من راهنمايي كساني هست كه تجربه تلخ 1 سال گذشته من رو ندارن و تازه ميخوان وارد اين وادي بشن.

چون كسي منو در اين باره راهنمايي نكرد ، دوست داشتم حداقل تجربه خودم رو منتقل كنم تا شايد به درد كسي بخوره ،‏ از اين تيپ مطالب هم باز خواهم نوشت ، پس دوستاني كه نمي پسندن زحمت بكشن تشريف نيارن.

من يا امسال قبولم يا سرباز هستم پس اين پست من فقط براي اطلاع دوستاني بود كه تازه وارد هستن نه كساني كه شانس خودشونو 1 بار امتحان كردن....

+ رضا 

من بعنوان كسي كه خوشبختانه بعد از ليسانس كوركورانه نرفتم سراغ ادامه تحصيل تا بعدش ندونم ميخوام چيكار كنم و احساس بيهودگي بهم دست بده و به لطف خدا توي زمينه علم آموزي هم بهترين دانشگاه رو تجربه كردم و توي صنعت هم گل سر سبدهاي اون رو تجربه كردم و باز به لطف خدا به اعتراف مسئولين و همكاران پيشرفت خوبي داشتم، صراحتا اعلام مي كنم ( هيچ جا خبري نيست!!!) و اين جوها همش كاذبه و متاسفانه انسان رو به مسيرهاي نادرستي مي بره! در اثر اين جو ها و جو سازيها! افراد دو دسته ميشن: يا اونقدر آينده رو ايده آل ميبينن كه فضاي ذهنشون پر از كاخهاي بلند (و البته بر روي آب و گاهي منجلاب!)، مي دوند تا زودتر به خط پايان برسند و وقتي ميرسن مي پرسن اين بود؟ حالا چيكار كنيم؟

دسته دوم هم نا اميد از همه جا و همه كس خودشون رو غرق زندگي روزمره مي كنن و فقط گاهي حسرت گذشته درخشانشون رو (شايد با يك پك عميق به سيگار!) مرور مي كنن و خودشون رو تخليه!

متاسفانه من با خيلي از صحبتهاي كاوه موافقم، با سر زدن به يكي از كلاسهاي مشتاقان اين رشته ميشه فهميد كه چه خبره.

كلاسهاي كنكور - يا محل پز دادن بچه پولدارها كه قاعدتا اينقدر از جيب بابا جونشون با نصيب بودن و مي خوان اينبار هم با پول همه چيز رو بدست بيارن و كمي از كسالت و يكنواختي زندگي پر عيش و نوششون در بيان و بگن فوق ليسانس مي خونيم! - شده يا نقطه اتكا كسانيكه اعتماد بنفسشون رو توي سركوب همه استعدادهاشون از دست دادند و مي خوان دوباره خودشون رو پيدا كنن - و يا كسانيكه مي خوان از قافله آماده شوندگان آزمون كنكور عقب نمانند و ذره اي كم نگذاشته باشن. واقعا جز تاسف براي اندكي كه مي دونن براي چي اومدن و هدف دارند چيزي هست؟

هر چند برخي صحبتهاي نقل شده در اينجا بوي احساسات مي ده اما واقعا ديدم چقدر دختر و پسرهايي كه با صحبتهايي كه توسط افراد سود جو، آينده اين رشته رو رنگين و عاري از هرگونه ضعف نشون ميدن، گول مي خورن و با اينكه هيچ استعدادي حتي در ادامه تحصيل هيچ رشته اي ندارن (بلكه خداوند اونها رو با هدفي جز علم آموختن خلق كرده) به سمتش ميان و ....

اميدوارم چه همه ما موفق باشم چه نباشيم، مسير رشد و كمال واقعي سريعتر پيموده بشه و .... .

+ كاوه 

به دوست

نه عزيزم - من مدافع كسي نيستم اينجا هم شما رو دعوت نكردم كه بياين و بخونين و بعد هم اينقدر قشنگ نظر بدين !

چه خوب بود كه ماها بالاخره احترام گذاشتن رو ياد بگيريم... ( حالا به هر چيزي - تفكر - عقايد - نظر )

+ حسين نصيري 
اصولا ما ملت جوگيري هستيم و البته هميشه در صحنه !!!
   1   2      >