درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

سلام

منم با اين موافقم كه اول بايد تو رشته خودمون بايد شانسمون رو امتحان كنيم. من خودم مهندسي كامپيوتر خوندم. از وقتي هم كه دانشجو بودم بيكار ننشستم. نمي دونم ... اين حرفها كه نمي دونم تا حالا هر چي زحمت كشيدم تو اين رشته با مديريت خوندن به باد ميره هميشه براي من استرس ايجاد كرده. اما خوب از طرفي ما ها شايد اكثرمون به رشته هاي دانشگاهيمون پرتاب شديم. اين جو مسمومي كه ميگيد هميشه از همون دبيرستان بوده؟

من نوعي براي چي رياضي رو انتخاب كردم؟ اون موقع ها شايد الآنم مي گن زرنگا ميرن رياضي متوسطا تجربي تنبلها هم انساني.

بچه هاي شهرستان كه وضعشون بدتره و اصلا هنرستان موسيقي و فلان و فلان هم كه خبري نيست.

همه ما همينطوري رشد كرديم

حالا چه انتظاري داريد كه موقع ارشد شركت كردن منطقي بشيم؟

تازه موقع كنكور دادن هزار و يك جور درد سر هست. پسرا بايد برن سربازي دخترا برن خونه شوهر

بنابراين فشار زمان هم هست كه بايد يه فوقي بگيري و بري سر كار . ديگه با خودمون كه بايد رو راست باشيم. حد اكثر تا 30 سالگي وقت داريم سر و ساماني به خودمون بديم دخترا شايد زمانشون كمتر هم باشه بعد اون سرنوشت طور ديگه اي ميشه و شايد بايد يك عمر با حسرت زندگي كنيم.

رو ملت كلي فشارهاي مختلف هست. مردم حمله نكنن چه بكنند؟ !!!

شايد من واقعا علاقه پيدا كردم و اين رشته رو انتخاب كردم. اما خوب خيلي ديره كه بعد ليسانس تازه ميفهمي تو چي ميتونستي موفق باشي. شايد هم تقصير من نبوده.

بهر حال بايد رفت دنبال علاقه اون وقته كه ميشه چيزي رو خلق كرد.

خوشبختانه كامپيوتر خوبيش اينه كه ميشه با هر رشته اي يه جوري ربطش داد.

اما خوب برق و عمران و اينا يكم شايد مشكل باشه. نميدونم درست فكر ميكنم يا نه.