ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3      >
 
+ شيرين 
سلام.من با نظر آقا كاوه راجع به كامنت پرستو خانم موافقم دليلش هم اينه كه بلاهائي كه پارسال سازمان سنجش با اون تغييرا ت وخبر هاي نصفه نيه وناقصش سر ما اورد كلي وقت وانرژي من رو هدر داد.به آقا كاوه به خاطر اين دقت نظرشون بايد احسنت گفت.
ممنون از شاهين جان و كاوه جان . دلائل من در همين حول وحوشه! اما هنوز نتايج كارآفريني اعلام نشده. سر فرصت حتما در اين باره خواهم نوشت.
+ شاه&#1740;ن حق&#1740; 
سلام به آقاي رياضي، اصولاً به نظر من رشته هاي مديريت و بيزنس در تمام دانشگاه هاي ايران بسيار ضعيف هستند (فعلاً وارد دلايلش نميشم) و موقعيت جهاني شون اصلاً قابل مقايسه با دانشکده هاي فني ما نيست. همه مي بينيم که مثلاً دانش آموختگان کارشناسي ارشد برق يا مکانيک شريف يا تهران به راحتي از بهترين دانشگاه هاي آمريکا پذيرش ميگيرند، اما در مورد فارغ التحصيلان MBA يا مديريت اصلاً اينجوري نيست! از طرفي نميتونم قبول کنم که قديمي ترين مدرسه مديريت ايران در دانشگاه تهران از نظر آکادميک از مدرسه بيزنس شريف کم بياورد! تنها برتري قابل ذکر، احتمالاً دانشجويان ممتازتر ورودي شريف است. همان مزيتي که دوره هاي کارشناسي شريف هم دارند.

اگه جدي نميگرفتم كه اين بلاگ هم مثل هزاران بلاگ ديگه در مورد ام.بي.اي 3 سوت مرخص بود كه !!!!

هميشه جدي باش !!!

+ سياوش 
بابا بيخيال خودتو اينقدر جدي نگير

پرستو خانوم :

اين بلاگ روزي حداقل 300 بازديد داره ( به جز روزهاي تعطيل ) ، شما انتظار دارين يه خبر به اين مهمي رو كه ميتونه به راحتي تعداد زيادي از داوطلبا رو نا اميد كنه رو من بزارم رو سايت بمونه ؟
در ضمن شما منبع مطمئني رو براي اين تغيير ارائه نكردين ، پس بهتره نباشه تا بچه ها ذهنشون درگير اين چيزا نشه...
خودتون خوب ميدونين كه اينجور خبر ها جز ايجاد تنش هيچ كمك ديگه اي نميكنه !!!

در مورد اينكه خيلي بعيده اين ظرفيت كم شه هم به زودي يه مطلب رو بلاگ ميزارم...

اميدوارم دلخور نشده باشين ، من 4 ساعت صبر كردم كه منبع اعلام شه ، بعدش بهتر ديدم كه كامنت حذف شه...

+ پرستو 
به نظرم پاك كردن كامنت من كار درستي نبود البته مي دونم داريد ميگيد چهارديواري اختياري ولي در هر صورت يه جايي مثل كامنت دوني با سانسورسازي هماهنگي نداره. ولي در هر صورت من به تصميمي كه شما در مورد وبلاگ خودتون كامنت دونيش و ... بگيريد احترام ميگذارم. و ديگه هم اينجا مزاحم شما و بقيه نميشم.

شاهين جان ، نظراتت خيلي خوبه ، يه چيزي رو بهش اضافه كن ، احتمال اينكه يك نفر تو رشته MBA بتونه مقاله بده خيلي كمتر از كارآفريني هست ، چون تو اولي شما با اصول كار عملي و بازرگاني آشنا ميشي ولي تو دومي شما يك تخصص آكادميك بدست مياري كه ميشه كارهاي آكادميك هم باهاش انجام داد....

MBA يعني آشنايي با بازار كار و جذب شده تو اون بازار ، نه اينكه ادامه تحصيل تا فوق دكتري !!!!! اين همون قسمتي هست كه بعضي از دوستان اشتباه اين رشته رو شناختن....

+ محمد 

آقا رضا منتظريم نظرات خوتونو هم بشنويم....البته اگه مايل باشيد

+ عماد 
دوستان سلام 1_ راجع به اعلام سرفصل درسها و زمان اعلام اونا در سايت سنجش کسي چيزي ميدونه؟ (ارسال شده در پست: ((خبرهاي مهم سازمان سنجش ...) Baba javab bedin digeeee...
+ شهاب 
اقا نتايج تكميل ظرفيت كار آفريني كي و كجا اعلام شده؟

مسدر كامبيز

تكميل ظرفيت كجا آمده؟ اصلا آمده؟

يك سوالي هم از جناب حقي دارم.آيا واقعا دانشگاه تهران و حتي حالا به احتمال زياد اميركبير براي تعدادي از دروس ام بي اي كه نياز به استاد دارند، استاد دارند.مثلا در رشته ي مديريت آي تي مي شود كاملا فقر استاد را لمس كرد.

+ شاه&#1740;ن حق&#1740; 
دوباره سلام، قطعاً رضا اگر صلاح بداند خودش درباره تصميم ترجيح رشته مديريت کارآفريني تهران به MBA شريف خواهد نوشت. در اين پست مايلم نظر شخصي خودم را در اين مورد بگويم. به دلايل زير اين تصميم را کاملاً موجه و قابل دفاع مي بينم: 1- رشته MBA خيلي بيشتر از لياقتش اسم در کرده! من سال ها تو صنعت اين مملکت کار کردم. باور کنيد آنقدرها هم که ميگن شغل خالي براي دانش آموختگان اين رشته «شتر-گاو-پلنگ» وجود نداره! در عوض «مديريت کارآفريني» يک رشته جديد، جذاب و البته تخصصي تر است. 2- دانشگاه شريف سه سال نفستون رو ميبره و آخرسر هم احتمالاً با يک معدل 14-15 شما رو روانه بازار کار ميکنه! اين معدل کم شانس ادامه تحصيلتون –مثلاً در دکتراي مديريت يا اقتصاد- رو هم پايين مي آره. در عوض دانشگاه تهران بعد از دو سال –و با فرض تلاش يکسان- معدلش لااقل دو نمره بالاتر از شريفه! 3- دست آخر اينکه به عنوان يک دانش آموخته قديمي دانشگاه شريف بايد اعتراف کنم که دانشگاه تهران خيلي «دانشگاه تر» از شريفه! يعني فضاي آکادميک سالم تر و معقول تري داره و دانش آموختگان اين دانشگاه معمولاً در کار تيمي و سازماني آدم هاي موفق تري نسبت به دانش آموختگان از خودراضي و تکرو شريف هستند! (قصد توهين ندارم و صد البته اين مسئله رو نميشه به همه تعميم داد)
+ شاه&#1740;ن حق&#1740; 
سلام دوستان، من از کنکوري هاي پارسال و دانشجوي امسال MBA شبانه شريف هستم. سال گذشته از مطالب وبلاگ رضا و کاوه عزيز و نظرات دوستان ديگر بسيار بهره بردم و با اينکه امسال نفع مستقيمي در پيگيري مطالب اين وبلاگ ندارم، اما به خاطر علاقه شخصي بدم نمي آد گاهي به اينجا سر بزنم و احياناً با دوستان و داوطلبان امسال همفکري کنم. به عنوان حرف اول، ميخوام بعضي ها رو به خوندن اين رشته تشويق کنم و در عوض راي بعضي ها رو بزنم! ببينيد MBA يک رشته کاملاً کاربردي است، پس به درد کساني مي خورد که محل و چگونگي کاربرد آن را بشناسند. کاربرد اين رشته هم در سازمان ها و بنگاه هاي اقتصادي است. اصلاً نمي توانم تصور کنم دوستي که حتي يک روز هم در سازماني نگذرانده باشد (حالا مديريت در سازمان پيشکش!) يا با مسائل لااقل يک بيزنس از نزديک مواجه نشده باشد، از اين رشته بهره اي ببرد! تصميم به شرکت در کنکور MBA يک عيب ديگر هم دارد و آن ريسک بالاي پذيرفته شدن است که به نظر من سه دليل دارد: 1-تعداد زياد داوطلبان 2-تغييرات ناگهاني و بدون خبر سازمان سنجش! 3-تعداد کم مواد درسي و هم سطح بودن رقباي جدي (200-300 نفر اول) در اين دروس. شما مثلاً در کنکور برق ميدانيد که اگر دانشجوي چند دانشگاه اول ايران باشيد و چند ماهي هم به طور جدي بخوانيد، با احتمال بالاي 90% در کنکور کارشناسي ارشد اين رشته و در يکي از چند دانشگاه اول ايران پذيرفته مي شويد. ولي باور کنيد کنکور MBA اصلاً و ابداً پيشبيني پذير نيست! شايد برايتان اين سوال پيش بيايد که پس چرا خودم در کنکور اين رشته شرکت کردم و «رطب خورده کي کند منع رطب؟!». البته من دلايل خودم را داشتم که مهم ترينشان از اين قرار بود: 1-به اندازه کافي سابقه کار و انگيزه براي تحصيل در اين رشته داشتم و 2-از فرآيند کنکور MBA و اينکه پس از سال ها خودم را براي يک کنکور با مواد عمومي و قابل استفاده اي مثل زبان و GMAT آماده کنم راضي بودم. به عبارتي، مستقل از مقصد از جاده نيز لذت بردم و در صورت قبول نشدن (که احتمالش نيز کم نبود!) به هيچ وجه احساس غبن و زيان نمي کردم! در پست بعدي راجع به تصميم رضا –البته از نظرگاه خودم- خواهم نوشت. دوباره سلام، قطعاً رضا اگر صلاح بداند خودش درباره تصميم ترجيح رشته مديريت کارآفريني تهران به MBA شريف خواهد نوشت. در اين پست مايلم نظر شخصي خودم را در اين مورد بگويم. به دلايل زير اين تصميم را کاملاً موجه و قابل دفاع مي بينم: 1- رشته MBA خيلي بيشتر از لياقتش اسم در کرده! من سال ها تو صنعت اين مملکت کار کردم. باور کنيد آنقدرها هم که ميگن شغل خالي براي دانش آموختگان اين رشته «شتر-گاو-پلنگ» وجود نداره! در عوض «مديريت کارآفريني» يک رشته جديد، جذاب و البته تخصصي تر است. 2- دانشگاه شريف سه سال نفستون رو ميبره و آخرسر هم احتمالاً با يک معدل 14-15 شما رو روانه بازار کار ميکنه! اين معدل کم شانس ادامه تحصيلتون –مثلاً در دکتراي مديريت يا اقتصاد- رو هم پايين مي آره. در عوض دانشگاه تهران بعد از دو سال –و با فرض تلاش يکسان- معدلش لااقل دو نمره بالاتر از شريفه! 3- دست آخر اينکه به عنوان يک دانش آموخته قديمي دانشگاه شريف بايد اعتراف کنم که دانشگاه تهران خيلي «دانشگاه تر» از شريفه! يعني فضاي آکادميک سالم تر و معقول تري داره و دانش آموختگان اين دانشگاه معمولاً در کار تيمي و سازماني آدم هاي موفق تري نسبت به دانش آموختگان از خودراضي و تکرو شريف هستند! (قصد توهين ندارم و صد البته اين مسئله رو نميشه به همه تعميم داد)
+ شاه&#1740;ن حق&#1740; 
سلام دوستان، من از کنکوري هاي پارسال و دانشجوي امسال MBA شبانه شريف هستم. سال گذشته از مطالب وبلاگ رضا و کاوه عزيز و نظرات دوستان ديگر بسيار بهره بردم و با اينکه امسال نفع مستقيمي در پيگيري مطالب اين وبلاگ ندارم، اما به خاطر علاقه شخصي بدم نمي آد گاهي به اينجا سر بزنم و احياناً با دوستان و داوطلبان امسال همفکري کنم. به عنوان حرف اول، ميخوام بعضي ها رو به خوندن اين رشته تشويق کنم و در عوض راي بعضي ها رو بزنم! ببينيد MBA يک رشته کاملاً کاربردي است، پس به درد کساني مي خورد که محل و چگونگي کاربرد آن را بشناسند. کاربرد اين رشته هم در سازمان ها و بنگاه هاي اقتصادي است. اصلاً نمي توانم تصور کنم دوستي که حتي يک روز هم در سازماني نگذرانده باشد (حالا مديريت در سازمان پيشکش!) يا با مسائل لااقل يک بيزنس از نزديک مواجه نشده باشد، از اين رشته بهره اي ببرد! تصميم به شرکت در کنکور MBA يک عيب ديگر هم دارد و آن ريسک بالاي پذيرفته شدن است که به نظر من سه دليل دارد: 1-تعداد زياد داوطلبان 2-تغييرات ناگهاني و بدون خبر سازمان سنجش! 3-تعداد کم مواد درسي و هم سطح بودن رقباي جدي (200-300 نفر اول) در اين دروس. شما مثلاً در کنکور برق ميدانيد که اگر دانشجوي چند دانشگاه اول ايران باشيد و چند ماهي هم به طور جدي بخوانيد، با احتمال بالاي 90% در کنکور کارشناسي ارشد اين رشته و در يکي از چند دانشگاه اول ايران پذيرفته مي شويد. ولي باور کنيد کنکور MBA اصلاً و ابداً پيشبيني پذير نيست! شايد برايتان اين سوال پيش بيايد که پس چرا خودم در کنکور اين رشته شرکت کردم و «رطب خورده کي کند منع رطب؟!». البته من دلايل خودم را داشتم که مهم ترينشان از اين قرار بود: 1-به اندازه کافي سابقه کار و انگيزه براي تحصيل در اين رشته داشتم و 2-از فرآيند کنکور MBA و اينکه پس از سال ها خودم را براي يک کنکور با مواد عمومي و قابل استفاده اي مثل زبان و GMAT آماده کنم راضي بودم. به عبارتي، مستقل از مقصد از جاده نيز لذت بردم و در صورت قبول نشدن (که احتمالش نيز کم نبود!) به هيچ وجه احساس غبن و زيان نمي کردم! در پست بعدي راجع به تصميم رضا –البته از نظرگاه خودم- خواهم نوشت.
 <      1   2   3      >