وجه سوم: دوره هاي متداول آموزش ام بي اي چگونه است؟ همه مي دانيم که روشهاي متداولي براي آموزش ام بي اي در دنيا وجود دارد که اين روش که در دانشگاه هاي ما اجرا مي شود يکي از آنهاست.ام بي اي آموخته شده در دانشگاه شريف 57 واحد است.(يعني در حدود 25 واحد از نمونه هاي مشابه اش بيشتر است) و اين هم کاملا منطقي است.براي اينکه اين دوره براي کساني طراحي شده که از رشته هاي غير مرتبط ليسانس به اين رشته مي آيند و لازم است با دانش زير بنايي در اين رشته آشنا شوند.اما اين موضوع براي مديران صدق نمي کند.و کلاسهايي از سنخ اقتصاد و آمار و ... براي کساني که واقعا مدير باشند ، کسل کننده و بي مورد است. پس در نتيجه حداقل 20 واحد از دروس اين رشته براي اين افراد اضافي است.بر مي گرديم به وجه دوم، بهتر نيست براي اين افراد فکر ديگري شود؟
وجه چهارم: امسال بالغ بر 400 هزار نفر در کنکور کارشناسي ارشد شرکت کردند و فقط 25 هزار نفر شانس قبولي دارند.در رشته هايي مثل ام بي اي که وضع اسفناک تر هم هست.حال لازم است با اين وضع وخيم و فشار و استرس و ... با گذاشتن چنين شرط هاي خنده داري و امکانات محدودي که داريم لطمه جبران ناپذيري به آينده سازان اين مملکت بزنيم.اگر شريف واقعا دلش براي وضع اسفناک مديريتي مي سوخت چرا اينقدر دير به فکر ايجاد دوره ي دکترا افتاد.حدقل مي توانست نگذارد دانش آموخته هاي قبلي اش هرز بروند و از طرفي به بسط دوره هاي ام بي اي در جامعه مي پرداخت.راستي دوره دومي هاي قبلي چه گلي به جمال جامعه زدند؟
وجه پنجم: حالا با اين وضع ، مديران لايق چه کنند؟ همين طور بنشينند تا يکي به فکرش برسد که براي آنها دوره ي تخصصي بگذارد! يا با اين شرط هاي خنده دار شايد بتوانند وارد نظام آموزش عالي شوند؟
به نظر مي رسد شرکت در کلاس و دوره رفتن يکي از معدود روشهاي آموختن باشد و نبايد اين جمله ابوعلي سينا را فراموش کنيم که «اگر براي يک غلط هزار دليل بياوري، مي شود هزار و يک غلط.»