مرتضي , خوشبختانه من تو کامنتي که قبل از شما گذاشتم به موضوع قيف وارونه اشاره کردم (اگر او کامنت رو بخونيد متوجه ميشيد که من با حرف شما کاملا موافقم که بايد استاندار ورود به دانشگاه بالا باشه ).
اما يه نکته اي در استدلال شما وجود داره که به نوعي حالت تناقض ايجاد ميکنه .
شما به طور کلي لفظ نابغه رو به کار برديد , ولي مساله اينجاست که براي ورود به رشته ام بي اي يکي از فاکتور هاي مهم سرعت عمل و سرعت انتقال هست .
اين جمله که گفتيد :
"با وجود شما آدم هايي از جنس ديگه ...." به نظر من يک نوع سفسطه هست . چرا ؟
چون مشخص نيست که اين جنس ديگه چه جنسي هست. و در ثاني شما تمام موارد سهميه و ارگان و ناديده گرفتيد و گفتيتد ما باعث وارد نشدن انسانهاي باهوش به دانشگاه ميشيم . اگر منظورتون آدمهاي خلاق هستند که مسلما بايد بتونند اين سوالهايي رو که ما جواب داديم خيلي راحتتر جواب بدند. آيا اونها نمي تونند چند تا تکنيک دست و پا شکسته رو ياد بگيرند؟ و در زمان کمتري به راه حل برسند ؟
من گفتم رياضي امتحان آسون بود . شما گفتيتد آسون نبود(حتي گفتيتد ما از جنس انسان نيستيم) . حالا ميگيد بايد سوالها خلاقيت وار و طوري باشه که کاملا جديد باشند . خوب مسلمه که وقتي کسي نتونه سوالهاي فعلي رو جواب بده , نمي تونه سوالهاي خيلي پيچيده رو هم جواب بده .يعني من بايد باور کنم که يه انسان هوشش در مورد سوالهاي ساده از کار ميوفته !!!
سرعت عمل و سرعت انتقال بخش لاينفک يک انسان باهوشه . وقتي در مديريت در شرايط سخت قرار ميگيريد بايد سرعت عمل داشته باشيد . به نظر من تلاش و کوشش هم بسيار شايسته هست و نبايد اون رو هم لگد مال کنيم . هوش انسان بخش کوچکي از موضوع هست . بيش از 60 در صد کار مربوط به تلاش و کوششه . نوابغ دنيا هم با هوششون به تنهايي کار نمي کردند . بلکه بارها در پروژه ها و اخترعاتشون شکست خوردند . پس چه عاملي غير از کوشش و تلاش باعث شد که دلسرد نشند و ادامه بدند.
و در آخر به نظر من يه انسان ساعي و تلاشگر خيلي بهتر از يک انسان باهوش ولي کم تلاشه (حالا اگر باهوش هم باشه ميتونه بره اين تکنيکها رو ياد بگيره ). به نظر من آدم کم تلاش اصلا به در دانشگاه نميخوره و چون ذات علم جوييندگيه و شرط لازم براي جوييندگي هم تلاش و پشتکار و کوششه .
واقعا عجيبه که حتي به خاطر تلاش و کوشش هم بايد جواب پس بديم !!!