سلام
3 سالي هست که گهگاه به وبلاگت سر مي زنم. اگرچه مطالب خوبي مي نوشتي ولي از يه مساله اي که نگفتي و شايد هم اطلاع نداشتي که بخواي بگي خيلي ضربه خوردم. 3 سال گذشت تو ارشدتو اگه اشتباه نکنم صنايع-آزاد گرفتي، حالا هم که پشيموني. اين احساس حسرت اگه فقط مربوط به علمه که گور باباي علم. هدف اول و آخر زندگيه. اين مملکت فقط دانشگاهاش نيست که داغونه تو بگو چه چيزش درسته؟؟؟ منم از جهتي توصيه مي کنم به رفتن از ايران. نه صرفا به خاطر علم که درس مي تونه بهانه ي خوبي باشه براي رفتن و شروع يه زندگي بهتر در يه کشور خيلي بهتر. و از جهتي ناراحت مي شم که بعضيا (بهت بر نخوره کاوه) که از نظر علم و استعداد کمتر از رقباشون هستن.(يعني توان علمي و استعداد لازم رو براي قبول شدن در شريف و تهران ندارن) خيلي راحت با پول ميرن يا داخل يا خارج سرشونو يه جا گرم مي کنن. ولي چقدر بچه هاي با هوش و با استعدادي که روزانه ي شريف و تهران قبول مي شن. راحتم قبول مي شن ولي هيچ وقت خيال رفتن به اين راحتي به مخيلشون راه پيدا نميکنه. چون 7-8 ميليون واسشون مبلغ خيلي زياديه.