• وبلاگ : برترين وبسايت رشته ام.بي.اي و مديريت اجرايي
  • يادداشت : MBA Vs. Entrepreneurship
  • نظرات : 2 خصوصي ، 58 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اميرحسين سرفرازيان 

    سلام

    مسلما هدف شما مشوش كردن نيست اما بايد در انتخاب كلمات و ادبيات اداي اونها دقت كنيم چرا كه به راحتي ممكنه يك نظر

    شخصي اثر مخرب به بار داشته باشه

    همونطور كه ديدي برجسته كردن سه جمله در سه كامنت اثر نامطلوبي براي شما داشت.اين قدرت واژه ها رو بر روي ذهن مي رسونه اين جملات همونطور در شكل دهي ديدگاه مخاطبان اثر داره.

    حال توضيحات:

    1. فارغ التحصيل MBA نه تنها Specialist نيست که با سمت و سوي واحدهايي که مي گذرونه کاملا Generalist و

    همه چيز دان به بار مي آد. کسي که هم از مديريت و عمليات مالي و حسابداري در شرکت تا حدي سر در مياره هم مفهوم

    بازاريابي مي فهمه هم از رفتار سازماني و مديريت منابع انساني چيزهايي مي دونه هم ارتباطات و حقوق تجارت تا حدي بلده و هم

    تئوريهاي مديريت و علم اقتصاد رو تا حدي مي فهمه پس اين شخص اصلا متخصص نيست هر چند در زمينه اي بيشتر وارد شده

    باشه.

    2. کسي که ابتکار ميزنه!، MBA يعني کسب مهارت براي حرکت در دنياي کسب و کار مهندسي نيست که اگه بتوني مثلا اتلاف

    توان در ماشين القايي قفس سنجابي رو به اندازه 1% کمتر کني از ابتکارت دنيا به وجد بياد و يا از خلاقيت تو در يه طرح معماري

    پيشرفت حاصل بشه. قراره تو به عنوان يک فارغ التحصيل بتوني خوب ارتباط برقرار کني خوب فرايند کسب و کار رو بفهمي و

    خوب برنامه ريزي و کنترل و در نهايت مديريت کني. جايي براي ابتکار نمي مونه، البته به معنايي که از نظر شما بر مي آمد

    وگرنه هر فرايند انساني با خلاقيت و نوآوري مي تونه همراه باشه.

    3. مشاوره هاي حياتي مي ده: من خودم دانشجوي MBA هستم پس به خودم اجازه مي دم اين ضرب المثل رو ذکر کنم که کار

    هر بز نيست خرمن کوفتن، براي مشاوره حياتي بايد سالها دود چراغ خورد و خاک کف بازار جارو کرد. حال چه MBA باشي چه

    مديريت بازرگاني و ... ، اين رو هم مي دونيد که مشاوره يکي مسيرهاي شغلي فارغ التحصيلان MBA مي تونه باشه که اون هم

    به سرعت حاصل نمي شه

    فکر مي کنم که همه تا بحال شنيديم که هدف از MBA کسب مهارت کسب و کار و نه فقط مديريت! براي افراديه که در زمينه اي

    تخصص دارند، مثلا پزشکند يا مهندس يا معمار و ... ، حال اين افراد در شغل قبلي خودشون مي تونن مفيدتر باشن و البته به ارتقا

    بيشتر فکر کنن اين يک حالت رو در بر مي گيره که اصلي ترين حالته

    حالت ديگه افرادي که به اندازه کافي در کسب و کارهاي مختلف مشغول بودند. مثلا مهندسي که در چند صنعت مختلف کار کرده دارويي، ليزينگ و خودرو حال با کمک MBA به فرد کاملي تبديل مي شه که درکي از فضاي چند صنعت داره و مي تونه وارد شرکتهاي مشاوره کسب و کار بشه

    فردي رو در نظر بگيرين که مهندسي خونده و در ايران خودرو کار کرده حال با خوندن MBA مالي وارد دنياي بانکداري مي شه

    اينم يه حالت

    و شما برنامه ريزي شهري خوندي چند سالي هم کار کردي، حالا هم MBA مي خوني تصميم مي گيري کسب و کار خودت رو راه بندازي، اين کار رو با اطمينان بيشتري انجام ميدي چرا که با فضاي پروژه هاي برنامه ريزي شهري آشنايي، قوانين تجارت رو مي دوني، نياز مالي و حسابداري شرکت کوچيک خودتو مي توني تامين کني، مي فهمي تبليغات و بازاريابي چيه و چطور مي شه ازش استفاده کرد و چطور منابع انساني جذب و به کار بگيري

    اينها حالات متداول مسيرهاي شغلي هست كه از MBA مي گذره، ضمن اينكه خيلي از مديران ما براي ژستش MBA گرفتن